قاصدک برو...برو...
من که یاری ندارم
چشم انتظاری ندارم
قاصدک برو برو که با تو کاری ندارم!
قاصدک به چشم من، قصه ی یک دردی برو...
میدونم برای من خبر نیاوردی برو...
توی هفت تا آسمون من یه ستاره ندارم
کسیکه عشق منو به یاد بیاره ندارم
ندارم دلی که یک لحظه بیادم بزنه
ندارم هیچ کسی رو که فک کنی یار منه
خیلی وقته اونیکه براش میمردم دیگه نیس
قاصدکها رو بیادش میشمردم دیگه نیس
خیلی وقته که دارم با تنهاییم سر میکنم
همه ی قاصدکای شهر و پر پر میکنم...
قاصدک برو برو که باتو کاری ندارم...
منکه یاری ندارم!
چشم انتظـــــــــــــاری ندارم
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: متن ها ، عاشقانه ، ،
برچسبها: